بحث ما راجع به ماه مبارک رمضان بود که عرض کردم ماه تلاوت قرآن، یعنی بازگوکردن کلام ربّ و ماه دعا، یعنی سخن گفتن عبد با ربّ است و دعا هم بر دو قسم است؛ مأثور و غیرمأثور. عرض کردم که برای دعا شرایط و آدابی هست و بحث ما به اینجا رسید که دعا مؤثر است اما عواملی هم هستند که اینها بر روی دعا اثرگذار در سه رابطه هستند.
یکی از عوامل مؤثر بر دعا، عامل زمان بود. ما اول در مورد «شبانهروز» بحث کردیم؛ در شب چه موقعی از شب و در روز نیز به همین صورت.
درباره روز که جلسه گذشته بحث کردم، اگر دقت کنید سه موقعیت را مطرح میکنند؛ یکی هنگام طلوع آفتاب، دوم هنگام زوال شمس، یعنی نیمروز و سوم هنگام غروب آفتاب. اگر خوب دقت کنید، میبینید که در معارف ما چقدر زیبا مسائل معنوی ما به مسائل مادی ما آمیخته شده است.
اول و وسط و آخر هر روز نسبت به جمیع امور، به یاد خدا باش و از او بخواه و خودت را به او واگذار کن. «لَا حَولَ وَ لَا قُوَّ?َ إلَّابِالله»؛ متوجه این معنا باش که هیچ پناهگاهی و هیچ نیرویی جز پناهگاه الهی و نیروی الهی نیست. لذا آیات و روایات ما اول و وسط و آخر روز را مطرح میکند. این برای شبانهروز بود؛ حالا گامبهگام پیش میرویم.
تأثیر شب و روز جمعه بر دعا
اما هفته؛ در روزهایی که ایام هفته را تشکیل میدهند، میبینیم که در روایات ما شب جمعه و روز جمعه را از نظر اثرگذاری بر روی دعا بطور خاص مطرح میکنند. روایات در این زمینه بسیار است. من بنایم بر این است که نمونهبرداری میکنم و مطلبم را روی آن استوار میکنم.
ندای فرشته منادی در شب جمعه
در باب شب جمعه ما روایات متعددی داریم؛ یک روایت از پیغمبر اکرم(ص) است که حضرت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یُنْزِلُ مَلَکاً إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْیَا کُلَّ لَیْلَةٍ فِی الثُّلُثِ الْأَخِیرِ»؛ خداوند در هر شب، در ثلث آخر شب، فرشتهای را به آسمان دنیا فرو میفرستد؛ «وَ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ فِی أَوَّلِ اللَّیْلِ»؛ شب جمعه هم که میشود از اول شب میفرستد؛ «فَیَأْمُرُهُ فَیُنَادِی»، به او فرمان میدهد، پس او ندا میکند. حالا نداهایش چیست؟ «هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ»؛ آیا درخواست کنندهای هست که من درخواستش را اجابت کنم؟ «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ»؛ آیا توبه کنندهای هست که توبهاش را بپذیرم؟ «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ آیا کسی هست که طلب آمرزش کند و او را بیامرزم؟ «یَا طَالِبَ الْخَیْرِ أَقْبِلْ»؛ ای کسی که طالب خوبیها هستی، روی بیاور؛ «یَا طَالِبَ الشَّرِّ أَقْصِرْ»؛ ای کسی که ـنعوذباللهـ به سمت شرّ داری میروی، دست بردار. «فَلَا یَزَالُ یُنَادِی بِهَذَا إِلَى أَنْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ»؛ این فرشته آنقدر ندا میکند تا سپیدهدم بدمد. «فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ عَادَ إِلَى مَحَلِّهِ مِنْ مَلَکُوتِ السَّمَاءِ».(بحارالانوار، 2، 314) وقتی که فجر طالع میشود، برمیگردد به همان محل خودش که ملکوت آسمان است.
ندای الهی در شب جمعه
روایت دیگر، روایتی است که ابوبصیر از امام باقر (ع) نقل میکند. تفاوت دو روایت را خوب دقت کنید؛ چون من با توجه به این نکات این روایات را میخوانم. آن روایت اول این بود که خدا یک فرشته را میفرستد که ندا کند؛ اما در روایت دوم میفرماید خودِ خدا ندا میکند.
حضرت میفرماید: «إنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَیُنَادِی کُلَّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّیْلِ إِلَى آخِرِهِ»، خدای متعال هر شب جمعه از سر شب تا آخر شب، از بالای عرش ندا میدهد: «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَدْعُونِی لآِخِرَتِهِ وَ دُنْیَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِیبَهُ»؛ آیا بندهای هست که من را بخواند و از من برای آخرت و دنیایش درخواست کند، تا قبل از آنکه فجر طالع شود که جوابش را بدهم؟
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَتُوبُ إِلَیَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ»؛ آیا بنده مؤمنی هست که قبل از طلوع فجر از گناهانش توبه کند تا من توبه او را بپذیرم؟ «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَدْ قَتَّرْتُ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَسْأَلَنِی الزِّیَادَةَ فِی رِزْقِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَزِیدَهُ وَ أُوَسِّعَ عَلَیْهِ»؛ آیا بنده مؤمنی هست که من از نظر رزق و روزی بر او تنگ گرفته باشم، بیاید از من توسعه رزق و روزی را تقاضا کند و روزی بطلبد تا من روزی دنیاییاش را توسعه دهم؟ «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ سَقِیمٌ یَسْأَلُنِی أَنْ أَشْفِیَهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُعَافِیَهُ».(وسائل الشیعه، 7، 389) آیا یک بنده مؤمنی هست که بیماری داشته باشد و بیاید از من شفا بخواهد قبل از اینکه فجر طالع شود تا من هم او را شفا و عافیتش دهم؟
همه حاجات را شب جمعه بخواه
این روایت مفصل است و ادامه دارد. به همین مقدار در این دو روایتی که خواندم دقت کنید؛ هم مسئله امور معنوی را مطرح میکنند، هم امور مادی را؛ هم گرفتاریهای معنوی را که انسان از بار گناه، سبکبار شود که در آن مغفرت و توبه هست، هم مسئله حاجات دنیوی را مطرح میکند.
البته روایت اول به صورت کلی فرمود: «فَیُنَادِی هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ»؛ آیا کسی هست که از من درخواستی کند، تا من به او بدهم؛ اما روایت دوم این درخواستها و حاجتها را بخشبخش میکند.
حاجات معنوی و آخرتی
امام باقر (ع) به ابوبصیر، اول بهطور کلّی میفرماید «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَدْعُونِی لآِخِرَتِهِ وَ دُنْیَاهُ»؛ اول این مطلب کلی را فرمود؛ «دنیا» و «آخرت». اول هم آخرت را مطرح میکند. در بین امور آخرتی هم اهم امور برای من این است که گناهانم آمرزیده شود.
میگوییم «دفع ضرر» اولی است از «جلب منفعت»؛ آیا بهتر نیست که انسان جلوی ضرر را بگیرد تا بخواهد جلب منفعت کند؟ اصلاً عاقل اینگونه است. میگوید اول ضرر نکنم؛ منفعت پیشکش. لذا اول سراغ این میرود. البته اینجا «دفع ضرر» نیست، بلکه «رفع ضرر» است. یعنی مسئله آمرزش نسبت به گناهان مطرح است. لذا اولاً امور معنوی که اهم امور است را مطرح فرمود؛ در امور معنوی هم اهم آن چیست؟ آمرزش گناهان است که رفع مانع است.
حاجات مادی و دنیایی
بعد هم میرود سراغ دنیایت. وسعت رزق میخواهی؟ خیال نکنی فقط با تلاش خودت، روزیات وسیع میشود. نه، تنگ و گشادیِ روزی دست کسی است که روزیرسان است. دست من و تو نیست. یکوقت اشتباه نکنید؛ رزق یعنی روزی؛ روزی یعنی چه؟ یعنی آن چیزی که من در حیات مادی و نشئه دنیویام از آن بهره میگیرم؛ نه پول زیاد.
در آخر بحثم هم به این مسئله اشاره میکنم. ممکن است کسی بدود و پول زیاد گیر بیاورد؛ بعد تا آن پول را گیر آورد، یک چاله و بلکه چاهی پیدا شود و یکدفعه در آن بیفتد. خوب، این روزی تو نبود. بیخود خودت را خسته کردی! این همه تلاش کردی، آخرش هیچ.
اینها را در روایات داریم؛ اینهایی که من میگویم از خودم نیست. پس مسئله این نیست؛ توسعه رزق به معنای آن چیزهایی است که من نسبت به زندگی دنیاییام از آن بهرهبرداری کنم و سود ببرم. گاهی هم ممکن است خیلی داشته باشم، اما از آن طرف مبتلا به یک سنخ رذیلهای باشم که حتی برای خودم هم سود نبرم. میخواهم این را عرض کنم که در اینجا تعبیر روایت، رزق و توسعه رزق است.
وسعت رزق و سلامتی؛ سرآمد حاجات دنیایی
پس بعد از امور آخرتی و معنوی، میآید سراغ امور دنیایی که دو چیزی که اهم امور مادی است را من خواندم. یکی اینکه اگر گرفتاری مادی دارم و رزقم تنگ است و دستتنگ هستم، به مقداری که احتیاجم هست و بهرهبرداری میکنم دست و بالم باز شود.
دوم، مسئله بدنی و بیماری است؛ این دو تا را مطرح را میکند. سرآمد نیازها و امور دنیایی، همین دو مسئله است. بعد در روایت مسائل دیگر هم هست که من بیش از این نمیخوانم. لذا بر دعا در شب جمعه تأکید شده است. یعنی این زمان، خصوصیت دارد و تأثیر میگذارد روی دعاهایی که انسان میکند؛ چه در بُعد معنویاش، چه در بُعد مادیاش. حضرت بُعد مادی را هم بخشبخش کردند؛ مثلاً امور معیشتی و مزاجیاش از نظر بیماری و سلامتی را مطرح فرمودند.
روز جمعه، آقای روزهای هفته
من از شبِ جمعه بگذرم و به روزِ جمعه برسم. اما روز جمعه؛ راجع به روز جمعه روایات متعدد و بسیاری داریم. من اهمّ آنها را مطرح میکنم. یک روایت از پیغمبر اکرم است که حضرت فرمود: «إنَّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ سَیِّدُ الْأَیَّامِ » روز جمعه، سید و آقای ایام هفته است؛ «یُضَاعِفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ الْحَسَنَاتِ»؛ خدا در روز جمعه حسنات را دو برابر میکند؛ «وَ یَمْحُو فِیهِ السَّیِّئَاتِ»؛ گناهان را در این روز میآمرزد؛ «وَ یَرْفَعُ فِیهِ الدَّرَجَاتِ»؛ و بر درجات او میافزاید. اول حسنات، بعد سیئات، بعد درجات؛ منظور از درجات، مقامات معنویه است و دیگر ربطی به اعمال خارجیه ندارد.
اما مراد از حسنات، اعمال جوارحی بود که در مقابلش پاداش است؛ در مقابل سیئات هم ـنعوذباللهـ کیفر است. «وَ یَسْتَجِیبُ فِیهِ الدَّعَوَاتِ»؛ بهطور کلی خداوند دعاهایی را که در روز جمعه میکنند، مورد اجابت قرار میدهد. «وَ یَکْشِفُ فِیهِ الْکُرُبَاتِ»؛ رنجها و گرفتاریها را در این روز برطرف میکند. «وَ یَقْضِی فِیهِ الْحَاجَاتِ الْعِظَامَ». (بحارالانوار، 86، 274) خداوند در روز جمعه حاجتهای بزرگ را برآورده میکند.
ساعت پر برکت در روز جمعه
بسیار خوب؛ تا اینجا جنبه کلی داشت که روز جمعه و شب جمعه روی دعا یک چنین اثری دارد. نکته بعدی راجع به این است که چه ساعتی از ساعات روز جمعه این اثر هست؟ آیا سراسری است یا ساعت خاصی است؟ در یک روایت که خطبهای است که علی (ع) خوانده و من فقط این جملهاش را که راجع به جمعه است میگویم که فرمودند: «وَ فِیهِ سَاعَةٌ مُبَارَکَةٌ لَا یَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ فِیهَا شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ». (وسائل الشیعه؛ 7، 379) یعنی در روز جمعه ساعتی هست که بنده مؤمن از خدای متعال چیزی درخواست نمیکند، مگر آنکه خدا به او اعطاء میفرماید.
معلوم میشود یک ساعت خاصی در روز جمعه هست که آن ساعت خصوصیت دارد. مثل اینکه تأثیرش روی دعا بیشتر است که این تعبیر را میفرماید. «وَ فِیهِ سَاعَةٌ مُبَارَکَةٌ لَا یَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ فِیهَا شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ».
ساعات اجابت دعا در روز جمعه
این یک تعبیر بود؛ باز هم یک روایت دیگر از علی (ع) داریم که میفرمایند: «أَکْثِرُوا الْمَسْأَلَةَ فِی یَوْمِ الْجُمُعَةِ وَ الدُّعَاءَ فَإِنَّ فِیهِ سَاعَاتٍ یُسْتَجَابُ فِیهَا الدُّعَاءُ وَ الْمَسْأَلَةُ». ( بحارالأنوار، 86، 349)
تفاوت بین این دو روایت را میخواهم بگویم؛ در آن خطبه میفرماید «ساعت»، ولی در این روایت «ساعات» میفرماید. معلوم میشود ساعات خاصی در روز جمعه هست. علی (ع) وقتی که میفرماید: «فَإِنَّ فِیهِ سَاعَاتٍ یُسْتَجَابُ فِیهَا الدُّعَاءُ وَ الْمَسْأَلَةُ»، بعد در ذیل آن یک جمله دارد که میفرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْخَیْرَ وَ الْشَّرَّ یُضَاعَفَانِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ»؛ یعنی بدانید که در روز جمعه خیر و شرّ مضاعف میشود.
هم در این خطبه و هم در این روایتی که خواندم، دو مطلب هست. یکی این است که در روز جمعه ساعت مخصوص و زمان مخصوصی هست که آن زمان اثرش بر روی دعا بیشتر است. هیچ منافاتی ندارد که سرتاسر روز مؤثر باشد، اما یک ساعت خاص اثرش بیشتر باشد. این یک مطلب بود. اما مطلب دوم را در آخر بحث میگویم.
ساعت اول؛ از ظهر شرعی تا ندای نماز جمعه
حالا برویم سراغ آن ساعت؛ همچنان گامبهگام پیش میروم. در روایات یک روایت هست از امام باقر(ع) که میفرماید: «فِی یَوْمِ الْجُمُعَةِ سَاعَةٌ لَا یَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ فِیهَا شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ»؛ این همان کبرای کلیه است که در روایت علی هم بود. فرمود در روز جمعه یک ساعتی هست که بنده مؤمنی از خدا درخواستی نمیکند و حاجتی نمیطلبد، مگر اینکه خدا به او عطا میکند. حالا بحث در این است که کدام ساعت است؟ بعد امام باقر (ع) میفرماید: «وَ هِیَ مِنْ حِینِ تَزُولُ الشَّمْسُ إِلَى حِینِ یُنَادَى بِالصَّلَاةِ». ( مستدرکالوسائل، 6، 19)
حضرت خیلی زیبا محدودش میکند، موقعی که ظهر میشود، یعنی ظهر شرعی که زوال شمس است، تا موقعی که ندا داده میشود که این اشاره به آیه شریفه در سوره جمعه و ندا برای نماز جمعه است. چقدر زیبا حضرت آن ساعت را توضیح میدهند.
ساعت دوم؛ لحظات پایانی روز جمعه
در یک روایت دیگر هست که این روایت را من دیدهام که از حضرت زهرا (س) نقل میکنند که حضرت این جملات را فرمود: «سَمِعْتُ النَّبِیَّ أنَّ فِی الْجُمُعَةِ لَسَاعَةً لَا یُرَاقِبُهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللهَ عَزَّوَجَلَّ فِیهَا خَیْراً إلَّا أعْطَاهُ إیَّاهُ»؛ میگوید من از پیغمبر شنیدم که فرمودند در روز جمعه یک ساعتی هست که اگر شخص مسلمان مراقبت داشته باشد و از خدا در آن ساعت خیری بخواهد، مطمئنّاً خدا به او عنایت میکند. «قَالَتْ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللهِ أیُّ سَاعَةٍ هِیَ»؛ میگوید من از پیغمبر سؤال کردم این ساعتی که شما گفتید چه وقتی است؟ «قَالَ إذَا تُدَلَّى نِصْفُ عَیْنِ الشَّمْسِ لِلْغُرُوبِ»؛ یعنی حضرت فرمود آن موقعی که نصف خورشید هنگام غروب استتار پیدا کند.
بعد در ادامه روایت دارد: «وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ تَقُولُ لِغُلَامِهَا إصْعَدْ عَلَى الضِّرابِ فَإذَا رَأیْتَ نِصْفَ عَیْنِ الشَّمْسِ قَدْ تُدَلَّى لِلْغُرُوبِ فَأعْلِمْنِی حَتَّى أدْعُو». (معانی الاخبار، 399) یعنی حضرت زهرا به غلامش میفرمود برو به پشت بام و نگاه کن، هر وقت این زمان فرا رسید که موقع غروب، نصف خورشید بالا بود، من را خبر کن؛ میخواهم دعا کنم.
من همینطور گام به گام همه این روایات را برای شما بررسی کردم؛ محصولی که به دست من آمده از آنها این است که اوّلاً زمان مؤثر است. دعا خودش کاربرد دارد، اما اینها عواملی هستند که روی اجابت دعا اثر میگذارند؛ از جمله روز جمعه. اما در روز جمعه دو موقعیت و دو زمان است که اثرش بیشتر است.
یکی وقت زوال شمس تا قبل از اینکه نماز جمعه شروع شود؛ دوم، هنگام غروب آفتاب که هنوز تمام قرص پنهان نشده باشد و. یک مقداری از قرص خورشید نمایان شده باشد؛ یعنی آخرین لحظات روز جمعه. بنابر این من این بحث را به این مقدار جمعبندی کرده باشم که در ایام هفته، شب جمعه و روز جمعه، این دو زمان مؤثرند. بعد هم روند اثرگذاری و جنبههای عملی و کاربردیاش را هم تا حدی بیان کردم.
ثواب خیر و عقاب شر در روز جمعه مضاعف است
امّا مطلب دوم که در علی (ع) بود، این بود که بعد از آنکه حضرت فرمود: «أَکْثِرُوا الْمَسْأَلَةَ فِی یَوْمِ الْجُمُعَةِ وَ الدُّعَاءَ فَإِنَّ فِیهِ سَاعَاتٍ یُسْتَجَابُ فِیهَا الدُّعَاءُ وَ الْمَسْأَلَةُ»، این جمله را هم اضافه کردند که: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْخَیْرَ وَ الْشَّرَّ یُضَاعَفَانِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ»؛ عجب! بیا ببین قضیه چه شد.
این زمان دو کاربرد دارد؛ یک کاربرد از نظر دعاها و امور خیر دارد؛ یعنی اعمال خیری که روز جمعه انجام میدهید دو برابر میشوند؛ چون در آن روایت دیگر از پیغمبر اکرم هم بود که این اعمال خیر، از نظر پاداش و اثر نیک دو چندان میشود. از آن طرف هم عجیب است؛ اگر در این روز گناه کنی، کیفرت هم دو چندان میشود.
جمعه روز تفریح و لااُبالیگری نیست
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْخَیْرَ وَ الْشَّرَّ یُضَاعَفَانِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ»؛ یعنی بدانید که خیر و شر در روز جمعه دو چندان میشود. یعنی چه؟ یعنی این زمان اثری که میگذارد روی عمل تو این است که همینطور که حسناتت مضاعف میشود، سیئاتت هم مضاعف میشود. پس حواست را جمع کن.
خیال نکنی روز جمعه، روز تفریح و روز لااُبالیگری و این چیزهایی است که متأسفانه متداول است و از احکام اسلامی و معارف ما به دور است. نکند بروید دنبال اینها که میگویند بگذارید مردم شاد باشند. وای بر شما که این حرفها را میزنید؛ وای بر شما بیخبرهای از اسلام که مردم را به سوی گناه و لااُبالیگری سوق میدهید و بعد هم برای آنها اسباب گناه را فراهم هم میکنید و تبلیغات میکنید.
جمعه که میشود، میگویند دیگر ما میخواهیم مردم را شاد کنیم. شما با این کارهایتان در قعر جهنمید؛ چون از قیامت بیخبرید. شما در بسیاری از گناهان مردم شریکید. روز جمعه که میشود، دیگر روز آزادی است!؟ آزادی از هر چیزی؟ از قید و بند احکام شرعیه هم آزاد میشوید؟ آنوقت پسوند «اسلامی» را هم به دنبال اسم تشکیلات خود میکشید؟
غرضم این بود؛ «وَ اعْلَمُوا»، این را بدانید، خیال نکنید که این زمان فقط بر روی خیرت اثر میگذارد؛ روی شر هم اثر دارد. گناهانت را هم دو چندان میکند. لذا است که ائمه ما دائم تأکید میکردند و میگفتند که شما خواهید مُرد و از این نشئه میروید؛ لذا حواستان جمع باشد؛ بار گناهتان را سنگین نکنید؛ بار خیرتان را زیاد کنید. در آخرین لحظات زندگیشان، سفارششان برای همین بود.
http://rajanews.com/detail.asp?id=59888